دکتر مجتبی رجب پور، روانشناس و مدرّس دانشگاه

بیمارانی که تداوم مصرف مواد پرخطر دارند (به صورت همزمان با درمان نگهدارنده اقدام به مصرف مواد اعتیادآور غیرقانونی یا قانونی می کنند)، کسانی هستند که مراجعات مکرر با علائم مسمومیت (نشئگی) یا بیش مصرفی ترکیبات افیونی یا سایر مواد دارند، دوزهای فراموش شده مکرر و رفتارهای آشفته مرتبط با مواد یا حالات پزشکی یا روانی رو به تباهی به علت مصرف مواد دارند. در مناطقی که مواد محرک در دسترس است؛ مصرف هم زمان مواد محرک همچون متآمفتامین و کوکائین در افراد مصرف کننده مواد افیونی غیرشایع نیست. در این گونه جایگاه ها مصرف مواد محرک در بخش قابل توجهی از مصرف کنندگان مواد افیونی در بدو ورود به درمان های نگهدارنده دیده می شود. هر چند در بیشتر مطالعات تماس با درمان های نگهدارنده اُپیوئیدی مثل متادون و بوپرنورفین مصرف هم زمان مواد محرک را کاهش می دهد، با این وجود در برخی مطالعات افزایش در مصرف هم زمان مواد محرک متعاقب ورود به درمان نگهدارنده مستند شده است.
دلایل مصرف هم زمان مواد محرک و مواد افیونی در مطالعات مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعات مدیریت درد در دهه 1970 نشان می دهد، مصرف هم زمان این مواد به لحاظ اثرات ضددرد اثر سینرژیستیک و به لحاظ عوارض جانبی اثر آنتاگونیستی دارند. استفاده از اثرات آنتاگونیستی مواد محرک بر روی عوارض جانبی داروهای اُپیوئیدی همچون خواب آلودگی و نقایص شناختی به عنوان علل مصرف هم زمان مواد محرک در درمان های نگهدارنده مطرح شده است. به علاوه مدل های اقتصادی نیز می تواند توضیح دهنده مصرف مواد محرک در حین درمان نگهدارنده باشد.
تداوم مصرف پرخطر مواد به طرق زیر محرز می شود: مراجعات مکرر در حالت مسمومیت (نشئگی)، بیش مصرف، رفتار مصرف مواد آشفته و بدتر شدن وضعیت جسمی و روانی به دلیل مصرف مواد. مصرف هم زمان مواد محرک می تواند ثبات و پیشرفت درمان را متاثر ساخته و به صورت منفی پیامدهای درمان نگهدارنده را تحت تأثیر قرار می دهد. این عوارض شامل مصرف بیشتر مواد افیونی، ریزش بیشتر از درمان، رفتارهای پرخطر از نظر ابتلا به عفونت اچ آی وی، پرخاشگری و خشونت و به طور کلی بروز مشکلات ارتباطی، اجتماعی و اشتغال و درگیری در رفتارهای غیرقانونی می شوند.

این نکات اهمیت توجه به مصرف هم زمان مواد محرک را در شروع و حین درمان نگهدارنده با متادون یا بوپرنورفین نشان می دهد. اقدامات لازم برای تثبیت چنین بیمارانی شامل بررسی حمایت ها و مداخلات روانی اجتماعی، عوامل شروع کننده مصرف مواد و خطرات مصرف ترکیبی متادون و بوپرنورفین با سایر مواد در برابر فواید تداوم درمان می شود. بطور کلی راهبردهای مداخله ای را می توان به دو دسته مداخلات پیشگیرانه و درمانی طبقه بندی نمود:
ارایه درمان نگهدارنده استاندارد می تواند اثر پیشگیرانه از شروع مصرف مواد محرک در افرادی داشته باشد که پیشتر آن را مصرف نمی کردند. درمان استاندارد شامل دوز مناسب، تجویز تحت نظارت دارو، پایش مصرف مواد با آزمایش، مشاوره های روان شناختی و رویکرد نگهدارنده در درمان می شود.
مجموعه ای از مداخلات درمانی شامل مداخلات دارویی و غیردارویی برای درمان سوءمصرف هم زمان مواد محرک پیشنهاد شده اند. چندین مطالعه از اثربخشی افزودن برخی داروهای نظیر دزیپرامین به درمان نگهدارنده با متادون در درمان وابستگی هم زمان به کوکائین حکایت دارند، هر چند مطالعات دیگر این یافته را تأیید نمی کنند.
برخی مداخلات درمانی نظیر مدیریت مشروط و درمان های شناختی، رفتاری نیز به منظور درمان وابستگی هم زمان به مواد محرک همراه با درمان های نگهدارنده مورد استفاده قرار گرفته اند. در حال حاضر بیشترین پشتوانه شواهد برای استفاده از مداخله روانی، اجتماعی «مدیریت مشروط» جهت درمان وابستگی همزمان به مواد محرک در حین درمان نگهدارنده مطرح است.
اگر سلامت بیمار بخاطر تداوم مصرف مواد در خطر نیست، معمولا باقی ماندن در درمان به علاقه بیمار بستگی دارد. اگر خطرات مصرف ترکیبی متادون با سایر مواد از فواید احتمالی باقی ماندن در درمان بیشتر باشد، درمانگر بایستی کاهش تدریجی و قطع متادون را مد نظر قرار دهد. در صورتی که از نظر پزشک درمانگر خطری نداشته باشد، افزایش دوز متادن نیز می تواند راهبردی مفید باشد.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *