دکتر مجتبی رجب پور، روانشناس و مدرّس دانشگاه
معتادان در اثر اعتیاد خود و به دلیل فراموش کردن مشکلات جاری زندگی، به طور اجتناب ناپذیری دو چیز را انکار می کنند. اولا، آنها انکار می کنند که مواد یا رفتار و فعالیت اعتیادآورشان مشکلی است که نمی توانند آن را تحت کنترل و اداره خود قرار دهند؛ ثانیا آنها انکار می کنند که نتایج و پیامدهای منفی که در زندگی با آن مواجه می شوند، در هر شکل آن با مصرف مواد یا فعالیت های وسواسی که انجام می دهند در ارتباط است.
انکار شکل های مختلفی دارد و به صورت های مختلفی در افراد مختلف بروز و ظهور می یابد. بنابر نظر ترنس گورسکی (Terence Gorski) نویسنده کتاب “هوشیار ماندن” بعضی از رایجترین انواع انکار شامل موارد زیر هستند:
- انکار مطلق: فرد معتاد به کلی وجود مشکل را نفی می کند “نه، من مشکلی ندارم”.
- کوچک شمردن: فرد معتاد تا حدودی وجود مشکل را می پذیرد اما تاثیر آن را بسیار ناچیز و قابل چشم پوشی می داند “زیاد بزرگش می کنید، آن قدرها هم بد نیست، من مشکلی ندارم”.
- اجتناب از پرداختن به کل موضوع: فرد معتاد موضوع را ندیده می گیرد، توجه نمی کند و تلاش می کند حواس خود و توجه دیگران را از موضوع پرت کند.
- سرزنش کردن دیگران: معتاد سعی می کند اشتباه خود را به گردن دیگران بندازد و یا شرایط اجتماعی و خانوادگی را مقصر وضعیت خود قلمداد کند. “با این اوضاع، پس می خواستی چکار کنم؟ هر کس دیگری هم جای من بود همین کار را می کرد”.
- دلیل تراشی و عقلانی سازی: معتاد با بکارگیری از دلایل موجه و غیرموجه و استفاده از استدلال های مختلف سعی درعقلانی سازی و دلیل تراشی می کند “گل که اعتیادآور نیست و من فقط برای این مصرف می کنم که حالم بهتر بشه”.
انکار واکنشی بسیار قوی است که بنابر رویکرد روانکاوی در ناهشیار فرد عمل می کند و بنابراین توجه به این نکته کلیدی حايز اهمیت است که در بسیاری از مواقع فرد معتاد آگاهانه در تلاش برای فریب دادن اطرافیان نیست، بلکه در لحظه ای که از انکار استفاده می کند در واقع بر این باور است که حقیقت را می گوید. استفاده از مکانیسم دفاعی انکار توسط معتاد از نظر افرادی که وی با آنها در ارتباط است (مانند والدین، همسر، فرزند و همکار) مشمئزکننده، دیوانه کننده، تاسف بار، وقیحانه و شرم آور است. بعضی وقتها بحث و جدل ها و دلیل تراشی های معتاد ممکن است آنقدر متقاعدکننده و قانع کننده به نظر آید که مخاطب احتمالا در فهم و ادراک خود شک کند. تحلیل رفتار فرد معتاد بسیار گیج کننده خواهد بود تا زمانیکه متوجه نشویم که انکار، ویژگی و خصوصیت اعتیاد است. برای فهم انکار بایستی بدانیم این ناخودآگاه بسیار قدرتمند معتاد است که بر او فرمانروایی می کند.
کارکرد اصلی انکار این است که فرد معتاد را از هر چیزی که در روند مصرف او اخلال ایجاد می کند، دور نگه دارد. معتاد باید از دیدن مشکلات ناشی از اعتیاد اجتناب کند؛ چرا که اگر آنها را ببیند باید در این زمینه کاری انجام دهد و این امر برای او قابل تحمل نخواهد بود. انکارهای معتاد در کوتاه مدت به وی کمک می کند و برایش کارایی دارد. اعتیاد در زندگی فرد باعث آشفتگی و اغتشاش می شود و به همین خاطر انکار به معتاد کمک می کند که ارتباط خود را با این اغتشاش، که واقعیت زندگی وی را تشکیل می دهد، قطع کند و او را دچار این خطای ادراکی کند که همه چیز خوب و تحت کنترل است. انکار این امکان را برای معتاد فراهم می کند تا با منع آگاهی و بی خبر ماندن از گسترش هرج و مرج در زندگی، نسبت به خود احساس خوشایندی را تجربه کند.
انکار نوعی تفکر هذیانی است؛ در لحظه ای که فرد معتاد به هروئین، با وجودی که پولی برای خرید لباس مدرسه بچه هایش ندارد یا اجاره منزلش عقب افتاده، به دنبال تهیه مواد برای مصرف خودش است در حقیقت در یک حالت هذیانی به سر می برد و در برابر جریان تفکر منطقی او مانعی وجود دارد. تخریب اصلی انکار این است که معتاد به دلیل عدم ارتباط با رفتارهای صحیح و لمس نکردن آنها از اصلاح رفتار خود بازمی ماند. معتاد بخاطر وجود این حایل و مانع شناختی ادراکی نمی تواند اطلاعات واقعی را ببیند، پردازش کند، و برای آن چاره اندیشی نماید و به همین دلیل است که برای معتادان این طور مقرر شده که آوار بر سرشان خراب شود، چرا که ریزش آوار را نمی بینند.
برگرفته از کتاب “اراده کافی نیست: درک انواع اعتیادها و چگونگی بهبودی از آنها” نوشته: آرنولد واشتون و دانا باندی، ترجمه: حسام الدین معصومیان شرقی
بدون دیدگاه